چهارشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۱ ساعت 3:9 |
|
نوشته شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
رفتنی
نازنین باید برم من
تو بگو سفر سلامت
من میخواستم با تو باشم
اما عمر من سر اومد
من میخواستم که بمونم
تا به پای هم بمیریم
اما حیف که روزگارم
با من و تو راه نیومد
نازنین وقتی که نیستم
نکنه دلت بگیره
تو بدون به خاطر تو
یکی هست هنوز میمیره
تو میری اما بدون تو
به انتظارت من میشینم
یه جایی دور از آدما
یه روز دستتو میگیرم